وقتی تو رفتی
از مشرق لبها طلوع خنده ها رفت
از دست من وز دست ما اینده ها رفت
وقتی تو رفتی
مهتاب بام آسمان کمرنگ تر شد
وقتی تو رفتی
دنیا به چشمم از قفس هم تنگ تر شد
وقتی تو رفتی اندوه شوق زندگی را از دلم برد
وقتی تو رفتی
برگ درختان زرد شد خورشید افسرد
وقتی تو رفتی مرگ خندید
در جمع ما انگیزه های زیستن مرد
درباره : دل نوشته های من , مناسبتهــــــــــا ,
برچسب ها : وقتی تو رفتی؛سمیه رحیم زاده،نعمت رحیم زاده , نبی رحیم زاده ,
بازدید : 148
[ پنجشنبه 19 مهر 1397 ] [ 22:31 ]
[ نویسنده :
نبی رحیم زاده ] |
نظرات (0)
مطالب متفرقه
نظر بدهید